0/5 سالگی..!!!!!
عزیزم دو روز پیش تو شدی نیم ساله......6 ماه از بهترین اتفاق زندگی من گذشت و دخترم 6 ماهه که در آغوش منی و نمیدونم این 6 ماه با تموم سختیها و البته زیباییها و شیرینی هاش چطور گذشت.......باورش برام سخته که تو 6 ماه دیگه یه دختر 1 ساله میشی که دیگه میتونه راه بره و حرف بزنه........البته تو اونقدر باهوشی که از 5 ماهگی ماما و بابا و ددددد رو کامل ادا میکنی.....الآنم وقتی من از پیشت میرم گریه میکنی و مدام میگی ما ما ما ..........
شب تولدت با بابایی آماده شدیم و رفتیم طبقه بالا تو اتاقت باهم عکس بگیریم....عکسای تکیتو واست اینجا هم گذاشتم......راستی کیک تولد هم برات درست کردم ولی بابایی نذاشت به عکس برسه و زودی نقدش کرد و خورد....هههههه......ببخشید دیگهههه!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی